در مقاله شماره یک، به یکی از روش‎های اصلی شیطان برای گمراه ساختن انسان یعنی القای وحی شیطانی  اشاره کردیم و یادآور شدیم با وجود این که شیطان دشمنی آشکار برای انسان است و بر گمراه ساختن او، قسم یاد کرده است، اما در پازل خداوند تعریف شده و اسباب امتحان بندگان و جداساختن سره از ناسره را فراهم می آورد. در این شماره، قصد داریم، به دو روش دیگر شیطان برای گمراه ساختن انسان و دور کردن او از هدف اصلی اشاره نماییم.

وسوسه

روش دیگر گمراه ساختن انسان توسط شیطان،  وسوسه می باشد. وسوسه، صدای بسیار ضعیفی که همراه خود شر می آورد. شیطان وسوسه کننده است و خود انسان، عامل به آن است. در اصل، شیطان با تحریک نفس انسان، به وسوسه آن می‎پردازد. از این روست که برخی، حمله شیطان را قبول ندارند؛ زیرا شیطان به نفس انسان پیشنهاد می‎دهد و برخی گمان می‎کنند این ایده و فکر، از سوی خود آنها بوده و تمایل ایستادگی در برابر خود را ندارند.

بنابراین در مرحله اول باید تشخیص دهیم که یک ایده و یا تفکر که در ذهن ما در حال رشد است، متعلق به ما نیست بلکه از سوی شیطان بوده و باید با آن مقابله کرد.*

 از تاکتیک های مبارزه با شیطان برای ترک گناه، خراب کردن پل های پشت سر و از بین بردن اسباب و وسایل ارتکاب گناه می‎باشد. در این حالت است که به تدریج، نفس ما تربیت شده و به جایی می‎رسد که حتی در صورت وجود این ابزار و وسایل، به سمت گناه، حرکت نخواهد کرد.

باید توجه داشت که شیطان با وسوسه نه تنها امر به منکر که نهی از معروف نیز انجام می دهد. وقتی انسان قصد انجام کار نیکی را دارد، شیطان، سعی در بازداشتن انسان از انجام آن کار را دارد و گاهی نیز ممکن است کار نیک دیگری که اجر و پاداش کمتری دارد را به او پیشنهاد ‎دهد؛ یعنی انسان را میان دو خیر مخیر می‎سازد.

در این مرحله، راه تشخیص مسیر صیحیح باز هم توجه به نفس است؛ یعنی بررسی کنیم و ببینیم که نفس ما به کدام یک از آن اعمال تمایل بیشتری دارد و از انجام آن اجتناب کنیم همچنین از خدا بخواهیم که نور اعمال را به ما نشان دهد تا متوجه شویم که کدام عمل، نور بیشتری دارد و انجام آن را انتخاب نماییم.


القای امنیه باطل

بر هر انسانی لازم است که دو نوع هدف در زندگی خود داشته باشد: سؤل و اُمنیه

سؤل اصلی‎ترین هدف و آرزو فرد در زندگی می‎باشد که مسیر اصلی زندگی او را برای رسیدن به آن، ترسیم می‎کند. باید گفت، با وجود این که سؤل اصلی ترین هدف یک انسان در زندگی است اما بسیاری از آن غافل می‎باشند یعنی نمی دانند هدف اصلی آنها از زندگی چه می‎باشد؛ مثل رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی و یا تلاش برای ظهور.

امنیه یعنی اهداف و آروزهای اصلی ما که به اصلی‎ترین آرزو یعنی سؤل ما ختم می شود. برای رسیدن به سؤل، امنیه های مختلف اما مرتبط با هم وجود دارند. باید امنیه آنچنان در راستای سؤل باشد که گویی  همان سؤل است.

یکی از کارهای شیطان القای امنیه باطل است یعنی آن را تغییر داده و در فرد شوق دستیابی به یک امر باطل را ایجاد می‎کند.

از این رو بسیاری از افراد، پس از رسیدن به یک خواسته خود که در اصل امنیه ‎ای باطل از سوی شیطان بوده است، متوجه می‎شوند از ابتدا مسیر را اشتباه انتخاب کرده و از اصلی‎ترین هدف یعنی سؤل خود فاصله‎ گرفته‎اند.

باید گفت شیطان از این روش یعنی القای امنیه باطل، حتی در مورد پیامبران نیز، استفاده می‎کند که البته به امر الهی، موثر واقع نمی‎گردد:

وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنْسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ –حج-52

«و پیش از تو نیز هیچ رسول و پیامبری را نفرستادیم جز آن که هرگاه آرزو می کرد و طرحی برای اهداف رسالت خود می ریخت، شیطان در خواسته اول القای شبهه می کرد اما خدا آن چه را شیطان القا می کرد محو می گردانید سپس خدا آیات خود را استوار می ساخت.»

برای فهم این مطلب که یک امنیه شیطانی است و یا در راستای سؤل ما، قرار دارد، یک راهکار اساسی وجود دارد:

وقتی شوق انجام کاری در یک فرد برای رسیدن به یک امنیه به وجود آمد، باید استشاره کند؛  یعنی با اهل فن آن موضوع خاص مشورت کند و پس از اطلاع کامل پیرامون آن موضوع، به بررسی میزان ارتباط و نزدیکی آن امنیه به سؤل خود بپردازد؛ در این حالت است که فرد متوجه خواهد شد برخی امنیه‎ها شیطانی می‎باشند.

 ادامه دارد...


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: