اف بنر

دبير خانه بيست و چها رمين جشنواره فرهنگي دانشجو معلمان دارالهدی

منوي اصلي
اقتصاد مقاومتي،اقدام و عمل
بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم سالي که شروع شد -سال ??- هم در آغاز و هم در پايان، متبرک به نام مبارک حضرت زهرا (سلام‌الله‌عليها) است. هم اولِ اين سال منطبق بر ولادت آن بزرگوار با ماه‌هاي قمري است، هم آخر اين سال. بنابراين اميدواريم که ان‌شاءالله سال ?? به برکت حضرت زهرا سال مبارکي باشد براي ملت ايران، و از معنويات آن بزرگوار و از راهنمائي‌هاي آن بزرگوار و از زندگي آن بزرگوار درس بگيريم و بهره‌مند شويم. سالي که تمام شد -سال ??- مثل همه‌ي سالهاي ديگر، آميزه‌اي از شيرينيها و تلخيها و فرازها و فرودها بود؛ طبيعت زندگي همين است؛ از تلخي حادثه‌ي منا تا شيريني راهپيمائي ?? بهمن و انتخابات هفتم اسفند؛ در تجربه‌ي برجام، از اميدهائي که برانگيخت، تا نگرانيهائي که در کنار آن هست؛ همه‌ي اينها جزو حوادث سال بود، و همه‌ي سالها همين جور است. بنابراين آنچه که من به عنوان شعارِ امسال انتخاب ميکنم، عبارت است از «اقتصاد مقاومتي؛ اقدام و عمل». اين، راه و جاده‌ي مستقيم و روشني است به سمت آن چيزي که به آن احتياج داريم. البته توقع نداريم که اين اقدام و عمل، در ظرف يک‌ سال همه‌ي مشکلات را حل کند؛ اما مطمئنيم که اگر چنانچه اقدام و عمل به صورت برنامه‌ريزي شده و درست انجام بگيرد، ما در پايان اين سال آثار و نشانه‌هاي آن را مشاهده خواهيم کرد. از همه‌ي کساني که در اين راه تلاش کردند و تلاش ميکنند، تشکر ميکنم. مقام معظم رهبري مدظله العالي
مطالب پيشين
موضوعات وبلاگ
تدبر در قرآن
آيه قرآن
شهيده شاخص سال 95
خونم بايد براي آقاي خميني بريزدو اگر زمين بخورم بهتر از اين است که مردم صورتم را ببينند به عشق امام خميني روزه ميگيرم آدم بايد اسلام را زنده کند مرا بِکُشيد اما چادرم را برنداريد شهيد: طيبه واعظي دهنوي شهيد سال بسيج در 94 نام پدر: محمدصادق ولادت: 24 تير 1337 شهادت: 03 خرداد 1356 محل شهادت: شکنجه ساواک در زندان اوين تهران نحوه شهادت: شکنجه ساواک در زندان اوين تهران آرامگاه: بهشت زهرا (س) تهران
لينک دوستان
پيوندهاي روزانه
نويسندگان
حديث هفته
حديث موضوعي
محفل قرآني دارالهدي

طرح محفل قرآني صحيفه براي قرائت يک صفحه قرآن و اهداي ثواب آن به امام سجاد بر روي تصوير بالا کليک کنيد.

معرفي کتاب

طرح محفل قرآني صحيفه گنجينه معارف 6 جلدي همراه با پک: مجموعه‌اي است نفيس مشتمل بر مقدس‌ترين متون مسلمان‌ها که در شش جلد گردآوري شده است. سخن دوستش، کلام خداوند است بر اساس خط نيريزي به ترجمه سيد محمد رضا صفوي. کلام اميرش را علي شيرواني به فارسي برگردانده است. صحيفه علي بن حسين عليهما السلام را مجلد به زمزمه‌هاي عارفانه در بر دارد. مفاتيح الجنان شيخ عباس قمي رحمه الله را به قلم حسين انصاريان فارسي‌شده دارد. همچنين ديوان حافظ، به تصحيح محمد قدسي شيرازي در اين مجموعه آمده است و پايان‌بخش مجموعه گنجينه، منتخبي است از رساله عمليه ده تن از مراجع که در قالب پرسش‌ها و پاسخ‌ها با نام رساله دانشجويي به چاپ رسيده است. نشر معارف اين مجموعه را در بسته‌اي خاص با رنگ‌هاي متنوع و جلدهاي چرمي به طبع رسانده است. اما همه اين‌ها براي طالبانش به چشم نمي‌آيد مگر اين ويژگي که مي‌توان هر کدام از کتاب‌هاي مجموعه گنجينه را به همراهي در کنار و بر سينه داشت به تناسب حال طالب و به خاطر قطع مناسب کتاب..

ابزارک وبگاه
ساعت فلش مذهبي
تاريخ روز
درباره

اِنّی تارکٌ فیکُم الّثَقَلَین کتاب الله و عِترَتی با سلام این وبگاه به منظور نشر و اشاعه فرهنگ و معارف قرآنی و سیره اهل بیت علیهم السّلام طراحی شده است . بدیهی است نظرات آگاهانه و مشفقانه شما خوانندگان محترم راهگشای ما خواهد بود. تماس با ما : darolhuda@mailfa.org / darolhuda@chmail.ir ویژه شرکت در جشنواره علمی ادبی و هنری دانشگاه فرهنگیان
جستجو
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
آرشيو مطالب
لگو پايگاه و مرکز دانلود
تماس با ما
تماس با ما
پست الکترونيک ما
ارسال مطلب به دارالهدي
بنر تبليغاتي جشنواره
کليپ منتخب
نواي دارالهدي
صفحات اجتماعي دارالهدي
لوگوي دوستان
پايگاه اطلاع رساني دفتر مقام معظم رهبري
دفتر مقام معظم رهبري
دفتر آيت الله العظمي سيستاني
دفتر آيت الله العظمي مکارم شيرازي
دفتر آيت الله العظمي وحيد خراساني
دفتر آيت الله العظمي صافي گلپايگاني
دفتر آيت الله العظمي نوري همداني
مرکز دانلود دارالهدي
پايگاه اختصاصي شهيد حاج احمد کاظمي
سايت جامع فرهنگي مذهبي شهيد آويني
معببر سايبري فندرسک

پاتوق عمارها

دانشنامه سوره ها
سوره قرآن
خبرنامه، آمارگير

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 5
بازدید هفته : 9
بازدید ماه : 151
بازدید کل : 6402
تعداد مطالب : 108
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1










غواص به فرمانده گفت :
اگه رمز را اعلام کردی و تو آب نپریدم ،
من رو هول بده تو آب !
فرمانده گفت :
اگر اطمینان نداری میتونی برگردی .
غواص جواب داد :
نه ! پای حرف امام ایستاده ام ،
فقط میترسم دلم گیر خواهر کوچولوم باشه
آخه تو یه حادثه اقوامم رو از دست دادم و الان هم خواهرم رو سپردم به همسایه ها تا تو عملیات شرکت کنم.
والفجر ۸ ، اروند رود ، فرمانده داد زد یا زهرا ، غواص قصه ی ما اولین نفری بود که تو آب پرید! اولین نفری هم بود که به شهادت رسید !
 
شهید مهدی ذهبی

 









این شب ها چشم هر کس به بچه سید ها می افتاد بی اختیار اشکش جاری می شد؛ خصوصاً بچه های کم سن و سال تر. در شب شهادت بی بی آن ها وسط می نشستند و بقیه دورشان حلقه می زدند و با هم در عزای مادر،  هم ناله می شدند، نوحه می خواندند و اشک می ریختند.

ایام فاطمیه بود. راهروهای بیمارستان هم سیاه پوش شده بودند. صدای دسته و عزاداری از پنجره باز اتاق می آمد. غمگین و بی حوصله روی تخت بیمارستان دراز کشیده بود.کتابی را که برایش آورده بودند تا بخواند را برداشت. روی جلدش را چند دقیقه ای با دقت نگاه کرد (گزیده فرهنگ نامه جبهه انقلاب اسلامی ایران در جنگ تحمیلی. جلد 1. آداب و رسوم. نوشته: سید مهدی فهیمی. نشر پایداری". "فرهنگ جبهه)

یاد آن روزها افتاد لحظه ای چشمانش را بست. خاطرات مثل برق و باد از جلوی چشمش گذشتند : شب های عملیات ، شوخی ها و خنده ها ، دوستان شهیدش ، قمقمه های خالی ، بمب های شیمیایی ، تاول های آزار دهنده ، زخم زبان های بعد از جنگ ، بی خوابی های شبانه ، سرفه های مکرر  همه و همه ...

چشم هایش پر از اشک شد . یاد حرف دکتر افتاد. گفته بود گریه برایت خوب نیست . نباید استرس داشته باشی . نباید هیجانی بشی .

اشک ها رو پاک کرد و شروع به خوندن کتاب کرد  همینطور خوند و خوند تا رسید به این جا :

در دهه فاطمیه رزمندگان حال و هوای دیگری داشتند. عزاداری در این ایام فوق العاده سنگین بود و هیئت ها سنگ تمام می گذاشتند. مصیبت خوانی و مداحی، با ذکر آن چه بر سر ام ابیها و پاره تن پیامبر رفته و در کتب معتبر آمده بود، داغ دل های سوخته را تازه تر می کرد.

نشسته خواندن نماز شب با حزن و اندوه و افسردگی تمام به یاد مادر در مقایسه با نشاط و آمادگی سایر شب ها برای بهتر درک کردن واقعه و حال حضرت فاطمه سلام الله علیها بعد از آن، جگر بچه ها را آتش می زد.

این شب ها چشم هر کس به بچه سیدها می افتاد بی اختیار اشکش جاری می شد؛ خصوصاً بچه های کم سن و سال تر.

در شب شهادت بی بی آن ها وسط می نشستند و بقیه دورشان حلقه می زدند و با هم در عزای مادر،  هم ناله می شدند، نوحه می خواندند و اشک می ریختند.

بی اختیار اشک از چشمانش سرازیر شد . یادش افتاد شبهایی که رمز عملیات مزین به نام حضرت زهرا(س) بود، از بچه سیدها قول شفاعت می گرفتند. سیدها  را قسم می دادند به مادرشان که برای شهادتشان دعا کنند . یا قسم می دادند که اگر شهید شدند آنها را شفاعت کنند .

 حالا نمی دانست آیا آنها یادی از ش می کنند؟

با خودش می گفت: من در این چند سال، فاطمیه ها به یاد آن روزها ، به یاد تک تک بچه ها  سینه زدم ولی امسال ....

آهی کشید و به کپسول اکسیژن خیره شد.









بسمه  تعالی

اولین شرط لازم برای پاسداری ازاسلام اعتقاد داشتن به امام حسین است

هیچ کس نمیتواند پاسداری از اسلام کند در حالی که ایمان ویقین به اباعبدالله الحسین(ع) نداشته باشد.اگرامروزمادرصحنه های پیکار

می رزمیم واکرامروز ماپاسدار انقلابمان  هستیم واکر امروز پاسدار خون شهدا هستیم واگرمشیت الهی براین قرار گرفته که به

دست شما رزمندگان وملت ایران اسلام درجهان پیاده شود وزمینه ظهور حضرت امام زمان(عج) فراهم گردد به واسطه عشق

علاقه ومحبت به امام حسین (ع) است

من تکلیف میکنم شما رزمندگان را به وظیفه عمل کردن وجسین وار زندگی کردن در زمان غیبت کبری به کسی منتطر گفته میشود

و کسی میتواند زندگی کند که منتظر باشد منتظر شهادت منتظر ظهور امام زمان

 

خداوند امروز از ما همت اراده وشهادت طلبی میخواهد.





این شب ها چشم هر کس به بچه سید ها می افتاد بی اختیار اشکش جاری می شد؛ خصوصاً بچه های کم سن و سال تر. در شب شهادت بی بی آن ها وسط می نشستند و بقیه دورشان حلقه می زدند و با هم در عزای مادر،  هم ناله می شدند، نوحه می خواندند و اشک می ریختند.

ایام فاطمیه بود. راهروهای بیمارستان هم سیاه پوش شده بودند. صدای دسته و عزاداری از پنجره باز اتاق می آمد. غمگین و بی حوصله روی تخت بیمارستان دراز کشیده بود.کتابی را که برایش آورده بودند تا بخواند را برداشت. روی جلدش را چند دقیقه ای با دقت نگاه کرد (گزیده فرهنگ نامه جبهه انقلاب اسلامی ایران در جنگ تحمیلی. جلد 1. آداب و رسوم. نوشته: سید مهدی فهیمی. نشر پایداری". "فرهنگ جبهه)

یاد آن روزها افتاد لحظه ای چشمانش را بست. خاطرات مثل برق و باد از جلوی چشمش گذشتند : شب های عملیات ، شوخی ها و خنده ها ، دوستان شهیدش ، قمقمه های خالی ، بمب های شیمیایی ، تاول های آزار دهنده ، زخم زبان های بعد از جنگ ، بی خوابی های شبانه ، سرفه های مکرر  همه و همه ...

چشم هایش پر از اشک شد . یاد حرف دکتر افتاد. گفته بود گریه برایت خوب نیست . نباید استرس داشته باشی . نباید هیجانی بشی .

اشک ها رو پاک کرد و شروع به خوندن کتاب کرد  همینطور خوند و خوند تا رسید به این جا :

در دهه فاطمیه رزمندگان حال و هوای دیگری داشتند. عزاداری در این ایام فوق العاده سنگین بود و هیئت ها سنگ تمام می گذاشتند. مصیبت خوانی و مداحی، با ذکر آن چه بر سر ام ابیها و پاره تن پیامبر رفته و در کتب معتبر آمده بود، داغ دل های سوخته را تازه تر می کرد.

نشسته خواندن نماز شب با حزن و اندوه و افسردگی تمام به یاد مادر در مقایسه با نشاط و آمادگی سایر شب ها برای بهتر درک کردن واقعه و حال حضرت فاطمه سلام الله علیها بعد از آن، جگر بچه ها را آتش می زد.

این شب ها چشم هر کس به بچه سیدها می افتاد بی اختیار اشکش جاری می شد؛ خصوصاً بچه های کم سن و سال تر.

در شب شهادت بی بی آن ها وسط می نشستند و بقیه دورشان حلقه می زدند و با هم در عزای مادر،  هم ناله می شدند، نوحه می خواندند و اشک می ریختند.

بی اختیار اشک از چشمانش سرازیر شد . یادش افتاد شبهایی که رمز عملیات مزین به نام حضرت زهرا(س) بود، از بچه سیدها قول شفاعت می گرفتند. سیدها  را قسم می دادند به مادرشان که برای شهادتشان دعا کنند . یا قسم می دادند که اگر شهید شدند آنها را شفاعت کنند .

 حالا نمی دانست آیا آنها یادی از ش می کنند؟

با خودش می گفت: من در این چند سال، فاطمیه ها به یاد آن روزها ، به یاد تک تک بچه ها  سینه زدم ولی امسال ....

آهی کشید و به کپسول اکسیژن خیره شد.




حديث موضوعي